اگر موتور تا قبل از این وسیله ای برای تفریح بخشی از جوانان بود، خیلی زود تبدیل به وسیله اصلی رفت و آمد و حتی معاش عده ای کثیری در شهرمان شد، موتور سیکلت وسیله پرتحرک و بسیار ارزان و البته پرخطری بود که می توانست رویای پرواز از ترافیک جهنمی را عملی کند، موتورسیکلتها چنان جای خود را در شهرهای بزرگ و به خصوص تهران باز کردند که خیلی زود تهران با حضور بیش از 3 میلیون موتورسیکلت، جزو نخستین و پرموتورسیکلت ترین! پایتختهای دنیا درآمد و افتخار و مدالی دیگر به مدالهای طلایی شهرمان ( به جز رتبه نخست آلودگی و ترافیک و... ) اضافه شد.
البته رویای شیرین خیابانهای پایتخت، به جز موتورسواران سبکبال و خوشحال که سوار بر مرکبهای چینی خود در دارالخلافه جولان می دادند، متعلق به صاحبان شرکتهای رنگارنگ سازنده موتور بود، سرمایه داران جزء و غالبا نوکیسه ای که ضیافت شاهانه خود را آغاز کرده بودند...
در 5 سال اخیر، بیش از 120 شرکت کوچک و بزرگ موتورسیکلت مونتاژکنی! در استان تهران تاسیس شد و با وارد کردن فله ای قطعات و لوازم یدکی موتور از چین و با استفاده از تکنولوژی برگرفته از فن آوری سه دهه قبل موتورهای هوندای ژاپن، مرکبهای بنجل خود را با مارکهای گوناگون روانه بازار کردند و هرچه ترافیک بیشتر گلوی تهران را می فشرد، بازار موتورسیکلت هم عطشناک تر و پرتقاضاتر می شد، این شد که موتورهای چینی به زودی تمام شهرها و حتی روستاهای ایران را درنوریدند... و همه جای ایران سرای موتورهای چینی شد!
هرچه ترافیک بیشتر گلوی تهران را می فشرد ، بازار موتورسیکلت هم عطش ناک تر و پرتقاضاتر می شد، این شد که موتورهای چینی بزودی تمام شهرها و حتی روستاهای ایران را درنوریدند... و همه جای ایران سرای موتورهای چینی شد!
توجه به این نکته جالب است که متوسط مصرف بنزین موتورسیکلتهای اصل ژاپنی 4 لیتر در 100 کیلومتر است ولی در موتورهای چینی متولد شده در کشورمان! این آمار دقیقا 2 برابر (یعنی 8 لیتر در 100 کیلومتر) و حتی بیشتر بود ، نیازی به توضیح نیست که برای تجار چینی و وارد کنندگان ایرانی و البته کسانی که اجازات لازم را در این خصوص صادر می کردند، مهم نبود و نیست که " مصرف بنزین" یک معضل و به زبان گویاتر یک " فاجعه ملی" در کشورمان محسوب می شود.
در شهری که فاصله حقیقی زمان گران شدن میلیونی چیزهایی مثل" مسکن و سکه و ارز و..." یک شب تا صبح" بوده و هست، سه چیز مرتبا ارزان می شود : " مواد مخدر، رایانه و موتور سیکلت"، آن قدر عرضه آنها زیاد است که برای دوتای آخری عرضه کنندگان مهربان به قسطی فروختن و ارائه موتور با وام و... هم روی آورده اند، در بسیاری از شهرستانها شعار " با روزی هزارتومن، صاحب موتورسیکلت شوید"، کلیشه آشنای تبیلیغاتی دیوارها است.
رشد موتورسیکلت، پیامدهای اجتماعی زیادی را به همراه داشت، افزایش سرقت و زورگیری و کیف قاپی و جرمهایی که با موتورسیکلت انجام می شد. مجلس اولین بار در سال 1375 مجازات موتورسواران متخلف را افزایش داد ولی این قانون هم از سرعت موتورسواران و رشد موتورسیکلت در شهرها جا ماند!
اما نیروی انتظامی مصصم بود که موتورسواران میلیونی شهر را سامان دهد، اولین گام، اجباری کردن استفاده از "کلاه ایمنی" بود که فاکتور مهمی در مرگ و میر تصادفات شهری بود، کلاه ایمنی خیلی زود و با اقدامات محکم ناجا جزو فرهنگ رفت و آمد شهری قرار گرفت، جریمه و توقیف موتور ابزارهای اثربخشی برای تثبیت این فرهنگ بود.
با توجه به شیوع گسترده استفاده از موتورسیکلت، بازنگری و اصلاح در نوع قوانین دریافت گواهی نامه موتور می تواند عاملی مهمی در جهت سوق دادن جوانان به قوانین مربوط ، فرهنگ سازی در این موارد باشد.
برخورد با موتورسیکلتهای خلافکار محدود به این نشد، آوردن "کفی" با مامور راهنمایی و رانندگی و با کمک چند سرباز که در کمین موتورسواران متخلف می نشستند و اقدام به توقیف ضربتی موتورسیکلتها می کردند، قاطعترین ابزار ناجا در این میان بود، اقدامی که از سال 79 وارد فاز جدی و اجرایی شد. اما اگر بخواهیم از منظر پیامدهای فرهنگی و اجتماعی ، پدیده شیوع بی سابقه موتورسواری در کشورمان را بررسی کنیم، چند نکته کلیدی به ذهن می رسد :
- با توجه به اینکه بخش اعظمی از استفاده کنندگان از موتورسیکلت را جوانان و نوجوانان تشکیل می دهند، منوط کردن دریافت گواهینامه رانندگی موتور سبکلت به داشتن معافی یا کارت پایان خدمت، می تواند یک عامل منفی برای شیوع رانندگی بدون گواهینامه و تخلفات و مشکلات و سوانحی و ... بشود که این جوانان به خاطر عدم امکان دریافت گواهینامه، دچار آن می شوند، با توجه به شیوع گسترده استفاده از موتورسیکلت، بازنگری و اصلاح در نوع قوانین دریافت گواهینامه موتور می تواند عاملی مهمی در جهت سوق دادن جوانان به قوانین مربوط ، فرهنگ سازی در این موارد باشد.
- پارکینگهای انباشته از موتورسیکلتهای توقیفی اکنون خود به مشکلی خاص تبدیل شده اند و مسئولان امر نمی دانند با این حجم زیاد موتورها چه باید کنند. صرف نظر از برخی اشکالات حقوقی و شرعی که در مورد مالکیت این موتورها به وجود می آید، و به نظر می رسد که استفاده از حربه توقیف در آینده نزدیک، برای ساماندهی امور موتورسواران، دیگر چندان اثری نداشته باشد و این امر نیز توجه بیشتر به فاکتور "فرهنگ" را بیش از پیش پررنگ می کند.
- مسئله دیگری که در برخورد با تخلفات موتورسواران به آن توجهی نمی شود، لزوم اولویت دار شدن و تخصصی شدن برخورد با تخلفات موتور سیکلت است، نشانه ای جدی در برخورد با حرکات خطرناک و مارپیچی و نمایشی موتورسواران در گوشه هایی از شهر، عملا و علنا انجام می شود و حتی شکل مسابقه و تورنمنت هم به خود گرفته، دیده نمی شود و این در حالی است که برخورد با تخلفات کوچکتر مثل توقیف به خاطر نداشتن کارت بیمه یا قرار گرفتن میلیمتری روی خط کشی عابر پیاده، بسیار جدی و غیرقابل اغماض انجام می شود، همین طور به نظر می رسد آلودگی هوا و دودزا بودن موتورسیکلتها نیز چندان حساسیتی را برنمی انگیزد.
- یکی از اولویتهای مهم مسئولان در موضوع موتورسواران ، می تواند ساماندهی شرکتهای سازنده و مونتاژ کننده موتور و اصلاح سامانه فنی و میزان مصرف بنرین مدلهای موجود موتورسیکلت در بازار و جلوگیری از ساخت و مونتاژ مدلهای قدیمی و پر اشکال فعلی باشد...
واقعیت این است که با وجود همه این مسائل، تب و عطش موتور در جامعه ما کاسته نشده است و به نظر می رسد با افزایش قیمت بنزین در سال آتی، شمار استفاده کنندگان از موتور با یک جهش بزرگ مواجه شود، پیش بینی این جهش بزرگ و به کار گیری تدابیر لازم فرهنگی -اجتماعی و قانونی در این خصوص، می تواند مسئولان را از آفت " غافلگیری" در این خصوص مصونیت ببخشد.
به نظر می رسد تغییر رویکرد در موضوع موتورسواران و توجه ویژه به "فرهنگ سازی" در این مورد، اولویت مهم دستگاههای مسئول در این زمینه باشد.
نظر شما